01':04'' 878 0 «من شهروندِ تفهیم شدهای هستم»؛ شعری اجتماعی از «محمدعلی بهمنی» کانال :محمدعلی بهمنی با انتشار این ویدئو در اینستاگرامش نوشت بیشترازاین که نمیتواند ویرانم کند هی آژیر میکشی کهچه ۰ من شهروند تفهیم شدهای هستم میدانم اینجا باید اتوبان شود ۰ چهخوب اگرهمهی خانههای روی گسل اتوبان شوند دسترسی بهحقوق بشر هم سرعت میگیرد ۰ خیالتان آسوده منکه دیگر سقفی بالای سرم نیست بههرکجا بروم آسمان همین رنگاست ۰ این زلزله حافظهام را متزلزل کرده هرچه فکر میکنم بهیادشان نمیآورم بادست هم که نمیتوانم اینهمه آوار را میترسم رحمت خداهم شدیدتر شود ۰ اجازه بدهید زیر همین نایلونی که روی ویرانگیام کشیدهام چند روزی زندگی کنم زیرسازی اتوبان بهخانهی منکه رسید بهکمک بولدوزرهایتان دستنویس آخرین شعرهایم را از زیر آوار بیرون میآورمو میروم ۰ گفتم که من شهروند تفهیم شدهای هستم ۰ 00':45'' 655 0 ماجرای اولین غزلی که «محمدعلی بهمنی» برای مادرش سرود کانال :تسنیم بیست و دومین محفل شاعرانه قرار با حضور محمدعلی بهمنیسعید بیابانکی فضهسادات حسینی محمد رسولی و حامد خاکی برگزار شد بهمنی با اشاره به خاطره اولین سروده خود گفت 9 ساله بودم که آقای مشیری گفتند که چرا شعر نمیگویی با خودم میگفتم مگر می توانم شعر بگویم بالاخره یکی دو هفته گذشت و من خیلی سعی کردم اما نشد نتوانستم شعر بگویم در این فاصله ها هم بعضی واژهها هم که در مجله خوانده بودم و دوست داشتم را یادداشت میکردم تا در ذهنم تمرین کنم به هرحال با هر زحمتی شد غزلی را گفتم که تقدیم به مادرم کردم این غرل را هنوز به مادرم نشان نداده بودم که برای آقای مشیری خواندم که یک وقت غلط نباشد آقای مشیری گفتند این را مادرت گفته یا خودت گفتم خودم گفتند اصلا می دانی موشح یعنی چه گفتم از خود شما یاد گرفته بودم و از مادر معنی آن را پرسیده بودم و برایش باورمند شد و آن شب خوشحال رفتم و برای مادر خواندم و جالب بود که مادرم هم گفتند که آقای مشیری کمکت کرده در ادامه اشعار خواندهشده توسط محمدعلی بهمنی در این محفل را با هم میخوانیم ای واژه بکر جاودانه ای شعر موشح زمانه ای چشمه سینه جوش الهام ای حس لطیف شاعرانه شب ها که ز دیده خواب گیرد شعرم به سروده شبانه بینم که نشسته ای تو بیدار بر بستر طفل پربهانه آوازه گرم لای لایت افکنده طنین مادرانه شاعر نه منم تویی که باشد شعرت همه شور مادرانه 03':32'' 2938 0 صوت/ شعرخوانی بسیار زیبا با صدای «پرویز پرستویی» کانال :نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری صدایی از صدای عشق خوش تر نیست حافظ گفت اگرچه بر صدایش زخم ها زد تیغ تاتاری اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزل های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی تو را کنار خود احساس می کنم اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است این قطعه ترکیب دو شعر متفاوت از محمدعلی بهمنی با صدای پرویز پرستویی است 05':20'' 40454 0 اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است کانال :اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غرل شبیه غزل های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی ترا کنار خود احساس می کنم اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است محمد علی بهمنی